به نام خدا
موضوع انشا: زندگی حضرت امام موسی کاظم (ع)
در صبح روز یک شنبه ، 7صفر سال 128ه . ق در روستای ابواء واقع در میان مکه و مدینه فرزندی به دنیا آمد که چشمان مبارک پدرش امام صادق (ع) و مادرش حمیده را با نور باران کرد .نام او را موسی نهادند . موسی (ع ) در کنار پدرش امام صادق (ع) بزرگ شد وعلوم دینی را با کوشش و تلاش فراوان می آموخت . بسیار عبادت می کرد و همیشه بر خشم خود غلبه می کرد تا آنجا که مردم ایشان را کاظم یعنی فرو برنده خشم خطاب می کردند . سال ها از پی هم می گذشت و شاگردان زیادی توسط امام صادق (ع ) تربیت می شدند و به نما یندگی از ایشان برای راهنمایی مردم به سرزمین های مختلف اسلامی سفر می کردند تا این که منصور دو انیقی خلیفه ستمگر آن زمان امام صادق (ع ) را در 25 شوال سال 148 هجری قمری به شهادت رساند . با شهادت امام صادق (ع) بحث بر سر جانشینی ایشان بالا گرفت .روزی هارون الرشید امام (ع)را دعوت کرد و از او خواست تا حدود فدک را برایش بگوید تاآن را به ایشان باز پس دهد . امام کاظم (ع) فرمودند :در صورتی فدک را پس می گیرم که آن را تمام و کمال به من پس بدهی . هارون گفت :حدود و مرز های آن کدام است وسپس ادامه داد : قسم می خورم که اآن را تمام و کمال به شما بر گردانم . امام (ع) نیز فرمود : بخش اول آن عدن است . خلیفه چهره اش تغییر کرد و گفت : اه ، سپس امام فرمودند: بخش دوم آن سمرقند است خلیفه بیشتر نگران شد امام (ع ) افزود بخش سوم آن افریقا است خلیفه با شنیدن این حرف چهره اش سیاه شد و گفت اه امام فرمودند: بخش چهارم ان سیف البحر نزدیک شهر حلب و سرزمین وسیع شمال حجاز است. هارون خشمگین شد و گفت: با این حساب چیزی برای ما باقی نمی ماند. هارون با شنیدن این سخنان خطر امام (ع) را احساس کرد .
پس از آن هارون الرشید تصمیم به زندانی کردن امام پرداخت . با این که امام در زندان به سر می بردندولی هارون الرشید نتوانست وجود امام را تحمل کند به همبن دلیل تصمیم گرفت با مسموم کردن غذای ایشان که مقداری خرما بود ایشان را به شهادت برساند .
با خوردن آن غذا ها طولی نکشید که امام موسی کاظم (ع) به شهادت رسیدند .
ایمان ارجمندنیا
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عضو شوید
عضویت سریع
آمار
وب سایت:
آمار مطالب
آمار بازدید
